- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
زبانحال حضرت سیدالشهدا در شهادت علی اکبر علیهم السلام
آمـدم من ز حـرم لحـظۀ پـرپـر زدنت شاخهای نیست که نشکسته میان چمنت گردنت را بکـشم تا نفـسی تـازه کـنی صبر کن پاک کنم لختۀ خون از دهنت ارباً اربا شدهای پیـش نگـاهـم چه کنم گـل لـیـلا شده درهـم زره تو به تـنـت جگرم پاره شده یک کلمه حرف بزن دلـم آرام بـگـیـرد شـنـوم گـر سخـنـت بین علمدار و علم را که علم بر دوش است کـمـکـم کرد کـنـم بین عـبـایـم کـفـنـت حُرمت معجر زینب کمرم راست نمود مُـرده بـودم به خـدا ورنه کـنار بـدنت
: امتیاز
|
زبانحال حضرت سیدالشهدا در شهادت علی اکبر علیهم السلام
زخـمهـای جـگرم بیـشتر از پیکـر تو این بـلا بر سـر من آمده یا بر سـرِ تو نا امیـد آمدم و هِـیْ به خـودم میگویم نخوری غصه که این نیست علی اکبر تو روی یک تکه حصیر است هزار و یک علی مانده انگار روی خاک دوسه تّا پر تو وسط دشت زمین میخورم و میخندند به زمین خـوردن بابای تو بالا سر تو تو بنـا بود عـصـای پـیـری من بـاشی پـیـر کـرده پـدرت را روضۀ آخـر ت
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
تـا به مـیـدان نـعـرۀ الله اکـبـر میکـشیـد بر سرش خیل ملایک بیعدد پر میکشید لرزه بر پیر و جوانان حرامی مینشست تا که فریاد رجز با سبک حیدر میکشید ایـنطرف جانم علی میگـفت شاه کـربلا آنطرف با هر یکی جام بلا سر میکشید میکشید او هر بلا را بهر باب خویش؟ نه هرچه میدید آن جوان بر امر رهبر میکشید تا که شد نقش زمین آن شیر مرد حیدری هر خسی بر پیکرش نقشی به خنجر میکشید دشمنـش هم میکشید از او چنان نقـاشها لیک هر سو بر زمین عضوی ز پیکر میکشید هرچه جاری گشت خون از او به خاک کربلا نقشی از پیغمبر و زهرا و حیدر میکشید هریکی از عضو او میگفت بابا العطش اسـتخـوان سیـنـه دادِ آه مـادر میکـشـیـد
: امتیاز
|
سبک های سقائی شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
عـــلــیِّ اکــــبـــرِ مــــن تــو مــاهِ انــورِ مـن (۲) گل احمر، شدی پرپر، به من بنگر، دراین صحرایِ پر غـم زنـد آذر، به دل آخـر، غـمـت دیـگـر، بـه انـدوهِ دمـادم (۲) ************** بند دوّم ************** عــــزیـــزِ جــانِ بـــابــا شـدی تـو اربـا ًاربـا (۲) پس از تو چون، کنم اکنون؟ در این هامون، به آه و رنج و ماتم زِ جور دون، شدم محزون، به غم مقرون، که من داغ تو دیدم (۲) **شعر از: محمد رنگچیان** ***************************************** پخش سبک ۳ (به سبک: دل تو را من اگر شکستم) سـتــارۀ روشـنــم عـلـی جــان شـکـوفـۀ گـلـشـنـم عـلـی جـان غمین ز داغت، منم علی جان در این بیابان، ز جور عدوان ************* بند دوّم ************* به خاک و خون با جمال گلگون بـرابـر من، چـو دُرّ مـکـنـون فـتـاده ای چـون به لُجّـۀ خـون ز کـیـنـۀ دشـمـنـم عـلـی جـان **شعر از: محمد مسکین** ***************************************** پخش سبک ۴ (به سبک: کنار علقمه محشر به پا شد) شـتـابـان آمدم من سوی مـیـدان که شاید زنده ات بینم علی جان بـبـیـنـم بـار دیگـر چـشم بـازت تکـلــم کـردنت، ای مـاه تـابـان بـگــو یـکـبـار دیـگــر قـسـم بر جـان حـیـدر مــرا بــابـا صــدا کـن تـو ای شـبــه پـیـمـبـر تو رحمی کن به حالـم، یـاس پرپر *********** بند دوّم *********** زجا خیز و ببـین قـلـبم شکـسته دلـم از داغ تو در خـون نـشسته توان رفـته ز پـاهـایم عـلی جان نگر چون رشته صبرم گـسسته بـــه روی زانـــوانـــم و بــا حـــدّ تـــوانــــم رســانــدم بـا مـشـقـت کــنـارت ای جــوانــم تن بـی جـانـم ای روح و روانـم *********** بند سوّم *********** چـگـونــه اربـاً اربـایـت بـبـیـنـم چسان گل بوسه از رویت بچینم نـمـانـده جـای سـالـم در رخ تـو شکـستـی قـامـتـم، ای نـازنـیـنـم ببـین عـمـه عـلی جان دوان آمـد بـه مـیـدان دعــا کـن تـا زداغـت مـبــادا او دهــد جـان خودت خیز و ز میدانـش بگردان *********** بند چهارم*********** عـلیّ اکبـر ای شـبـه پــیـمـبـــر! توئی گشتی چنین خونین و پرپر؟ بگـو بابـا چه کـردنـد با تن تـو؟ چنین غرق به خونی، پور کوثر؟ امـیــدم، ای عــزیــزم چـسان اشـکـی نریـزم مــدد از کـه بگـیــرم؟ که از جــایـم بـخـیـزم بود داغت عـلی جـان رستـخـیـزم **شعر از: ناصر زارعی** ***************************************** پخش سبک ۵ ( به سبک: قـاسـم ای، گـلِ زهـرا) اکــبــرم، گــل لــیـلا، شـبــیــه طـاهـا (۲) که در این هامون، تو به خاک خون، ز جفای دون، شدی ارباً اربا (۲) *********** بند دوّم *********** بـنگـرم، چـسان بـابـا، مـیـان خـونهـا (۲) چو شدی پرپر، پسرم اکبر، خاک غم بر سر، بی تو بر این دنیا (۲) **شعر از: ناصر زارعی** ***************************************** پخش سبک ۶ (به سبک: حر عبدم، جانثار تو) اکـبرم ای، شبه مصطفی (۲) ای پـیـمــبـر، دشـت کــربـلا از جـفـای اشـقـیا ** گـشـته ای چـنـین چـرا ** ارباً اربا، ارباً اربا (۲) ************* بند دوّم ************* چون برم من، سمت خـیمه ها پـاره پــاره، پــیــکـر تـو را جا نشد به یک عـبا ** کرده دشـمنت تو را ** ارباً اربا، ارباً اربا (۲) **شعر از: ناصر زارعی** ***************************************** پخش سبک ۷ (به سبک: با وفا عـلمدار لـشکرم) اکبرِ من ای، شـبهِ مـصـطـفی نـوگـلِ گـلـسـتـانِ مــرتـضـی تـو آیـا عــلـی اکــبـرِ مــنــی؟ که غلطان به خون در برِ منی ************* بند دوّم ************* شـد خـزان ، بـهـارِ جـوانـیـت حیـف از این رخِ، ارغـوانیت هــمــانـا گُــلِ احــمــر مــنــی که غلطان به خون در برِ منی **شعر از: صابرهمدانی** ***************************************** پخش سبک ۹ (به سبک: عباسم ای تو آب آور من) اکبرم ای شمعِ محفلِ من، نور دل من (۲) زد غمت آتش بر حاصل من، ای نوگل من لالــۀ پــرپـــر، مـیزنــد آذر، مــرگ تـو بــر جــگــرم ای عـلی اکـبر، خـم گـشتـه دیگـر، از داغ تو کـمرم (۲) *************** بند دوّم *************** رفتی از دستم ای راحتِ جان، ای تازه جوان (۲) بابا تنها ماند ای روح و روان، بیتاب و توان مـیگـویـد خواهر، بـا دیـدۀ تـر، نــورِ چــشـمـم پــسـرم ای عـلی اکـبر، خـم گـشتـه دیگـر، از داغ تو کـمرم (۲) ** شعر از: مجرد همدانی ** ***************************************** پخش سبک ۱۱ (به سبک: ای ابالـفـضل، ای برادر) اکــبـر مـن، ای جـوانـم (۲) از غــم تــو، قـــد کــمــانــم از چه چنین غرق بخون در همه میدان پیکـر تو گشته چو صد پاره علی جان *********** بند دوّم *********** ای تـوانـم، نـی تــوانـم (۲) جــسـم تـو خـیــمـه رسـانـم پس طلـبـم یاری عـلی جان ز جـوانان تـا بـبـرم سـوی حـرم پـارۀ قـرآن (۲) **شعر از: ناصر زارعی** ***************************************** پخش سبک ۱۲ ( به سبک: یا ابوفاضل، ساقیِ طفلان) ای عــلـی اکـبـر، ای گــل لـیـلا(۲) چـون روی مـیدان زین غم عـظمی شـده از افـغــان خـیــمـههـا غـوغـا بــا فــراق تــو چـه کــنــد بــابـا(۲) *********** بند دوّم *********** چـون عــلـی فــرق تـو شـده دو تــا در تـمـام دشت مـانـده است بـر جـا آیــــهای از ســـــورۀ تـــو جـــانـــا چـه کــنم اکـبر، شـد اربـاً اربـا (۲) **شعر از: ناصر زارعی** ***************************************** پخش سبک ۱۳ (به سبک: ای غـنچۀ احمر، آخر) « ای شـبـه پــیــغــمـبـر، اکــبــر هستی چنان حـیدر، محـشر» (۲) آهـسـته تـر تا که این پـدر، یـک بـار دگـر بـیـنـد تـو را اکــبـر، در ایـن دم آخــر (۲) *********** بند دوّم *********** « یک دم بـیـا خـواهـر، بـنـگـر بـر هـسـتی ام آذر، یـکـسر»(۲) اینسان که صد پارهای پسر، چون کشم به بر جــسـم تـو را اکــبـر، ای زادۀ کــوثـر (۲) **شعر از: ناصر زارعی** ***************************************** پخش سبک ۱۶ (به سبک: شهِ دیـن به هـمرهِ یاوران) شــدهام بـه داغ تـو مـبـتـلا (۲) غــم تــو فــکــنـده زِ پــا مــرا بـکــشــد عــدوی تــو را خــدا که چسان به خیمه تو را برم(۲) ********** بند دوّم ********* رخ مـاه تو شده لالـهگـون (۲) بــگــشـای دیــدۀ پــر زِ خــون زِ دلــم نــمــا غــم دل بـــرون عـلـی اکـبـرم علی اکـبـرم (۲) **شعر از: مرحوم فرخ** ***************************************** پخش سبک ۱۸ (به سبک: قاسممُ من یادگار مجتبایم) اکــبــرم (۲) رفــتـی تـو ای آرامِ جــانـم بردی زِ تَن تاب و توانم (۲) آه، بعد از تو ای سروِ روانم دیگر زِ غـم زنده نمانم (۲) جانِ پـدر، « عـلـیِّ اکـبـرم عـلی جان » (۲) ********** بند دوّم ********* اکــبــرم (۲) بهـارِ عـمـرِ تـو خـزان شـد قـدم زِ داغِ تو کمان شد (۲) آه، جسمِ تو ای رعنا جوانم چگـونه تا خیمه رسانم (۲) جانِ پـدر، « عـلـیِّ اکـبـرم عـلی جان » (۲) **شعر از: محمد رنگچیان** ***************************************** ای شـِبـهِ رویِ طاها (۲) ای گــلــعــذارِ زهــــــرا از تیــغِ کــیــنِ اعدا (۲) گـشــتـی تـو اِربــاً اِربــا «چون گـل، شدی پـرپر جـانـم، عـلـی اکبر(۲)» ********** بند دوّم ********* ای یــادگــارِ لــیــلا (۲) رفــتــی زِ دسـتِ بـــابــا به خـیـمـهها رسـانم (۲) چـگـونــه پیــکــرت را؟ «خـیـز و به من بـنـگـر جـانـم، عـلـی اکبر(۲)» **شعر از: محمد رنگچیان** ******************************************** پخش سبک ۲۱ ( به سبک یا عمی العباس ) اکـبر به مـیدان می رود، با اذن بابا(۲) در خـیـمهها غوغا به پا، گـشته واویلا شــبــه پــیــمــبــر را ثـــانــی حـــیـــدر را دشـمـن دیـن از جـفـا بی سـر کـند بی حیا(۲) *********** بند دوّم *********** برخیز و بین از داغ تو رفـته توانم (۲) بعد از از تو ای سرو رشیدم در خزانم شـرمــنـده شـد بــابــا لب تـشـنه در صحرا شـدی تـو اربـاً اربــا در راه دیــن خــــــدا **شعر از: ناصر زارعی** ***************************************** پخش سبک ۲۳ ( به بک: دو جانـباز نازنـین) ای اکـبـر مه جـبـیـن، بـیقـریـن، تـو شبه پـیـغــمـبری (۲) از چه در این سرزمـین؟ نازنـین، هـمچو لالـه پرپری (۲) ********** بند دوّم ********* بـنـگـر بـابـایت حـزین، دل غـمیـن، یـادگـار حـیـدری (۲) گـشـتی تو نـقـش زمـین، ایـنچـنـین، آیـا عـلـی اکـبری (۲) **شعر از: محمد رنگچیان** ***************************************** پخش سبک ۲۹ ( به سبک: دو عزیزنازنـین) شـد عـلـی اکـبـرم (۲) غـرق خــون بـرابـرم جــسـم پــاره پـارهاش من چگونه بنگـرم (۲) «داغـت ای علی نگر قـاتـلـم شـود دگر»(۲) ********** بند دوّم ********* ای عـزیـز داورم (۲) ای چـنــان پـیــمـبـرم خـیز و بین به قـتـلگه آمده چو خـواهـرم (۲) «داغـت ای علی نگر قـاتـلـم شـود دگر»(۲) **شعر از: ناصر زارعی** ***************************************** پخش سبک ۳۰ ( به سبک دگر ندارد توان و طاقت) ای شـبه طاها، نما مـدارا، به قـلب بابا، یـوسـف لـیلا برو به میدان، ولی علی جان، کمی قدم زن، به نزد بابا شوی به صحرا، ز جور اعـدا، علی اکـبر، ارباً اربا ********** بند دوّم ********* تنت هویدا، شده به هر جا، درون صحرا، علی واویلا به کام عطشان، شدی تو قربان، در این بیابان، جوان رعنا شوی به صحرا، ز جور اعـدا، علی اکـبر، ارباً اربا **شعر از: ناصر زارعی** ***************************************** پخش سبک۳۱ ( به سبک : از خسرو دین یا رب ) ای اشـبـه پـیـغــمـبـر (۲) صــد پــاره بــدن اکــبــر از کــیــنــه ایـن لـشـکــر گـشـتـی تو چـنین پــرپـر خــم شـد کـمـر بـابـا (۲) ********** بند دوّم ********** در کـرب و بلا یکسر(۲) پُر خـون شده زین پیکـر بـر روی تـنـت بــنــگــر گــردیـده پــدر مـضـطـر زین داغ و غم عظمی(۲) **شعر از: ناصر زارعی** ***************************************** تــوئــی امــیــد بــابــا عـلیّ اکـبـر، عـزیـز حـیـدر، شـدی تو پـرپـر، ز قـوم کـافـر شـدی تـو اربــاً اربــا ز داغـت آخـر، شده سـراسـر، دلــم پُــر آذر، شـبـه پـیـمـبـر ********** بند دوّم ********* ســلــیـــل آل عـــبـــا عـزیز داور، شدی تو آخـر، به رزم لشکـر، پـیـکـر بـیسـر سـرو قـدِ چون طـوبـا نـمـوده دیگـر، به خـون شنـاور، دشـمـن ابـتـر، تـو را دلاور **شعر از: ناصر زارعی** ***************************************** پخش سبک ۳۸ ( به سبک: ابوفـاضل ای میرِ لـشکر) برو خواهر زار و محزون (۲) از ایـن قـتـلـگه چون تو بـیرون کـه از جــور ایـن دشـمــن دون عـلی خـفـته در خون به هـامون ********** بند دوّم ********* مگـر یـوسـف کـربـلا چون (۲) شـود مـرغ بـسـمـل بـه هـامـون شـدم از غـمـش زار و دلـخـون کـه خـونـش فـشـانـم بـه گـردون **شعر از: محمد رنگچیان** ***************************************** پخش سبک۴۰ (به سبک: روم دگـر ز کوی تو) به روی خاک کـربـلا ز جـور قــوم اشـقــیـا تو ای شبـیه مصطـفی ز کـین شدی علی فـدا به خون نشسته در برم چـنـیـن عــلـیِّ اکـبـرم ********** بند دوّم ********* ز لحـظهای که تو مرا ز قـتـلـگـه زدی صـدا دویــدهام ز خـیـمـههـا که در بغل کشم تو را ولـی تـو در بــرابــرم به خون نشستهای گـلم **شعر از: ناصر زارعی** ***************************************** پخش سبک ۴۱ ( به سبک: جسم شه دین روی خاک گرم میدان) یا رب شده وقت وداع و رزم اکـبر شد بـدرقـه از خـیـمهها با دیـده تـر شــاه شـهـــیــدان بـا کـام عـطـشـان دارد دعـا بر لب که این شبه پیـمبر ذبـح مـنـای دیـن بُـوَد از بهـر داور ********** بند دوّم ********** تـقـدیـم راه حـق کـنـم پـیـغـمبـرم را مکـثی که تا دوزم نـگــاه آخـرم را بـر قـدّت ای جان ای روح قــــرآن شـایـد فــرو بـنـشـانـم آخـر آذرم را آتش زند داغت علی جان پیکرم را ********** بند سوّم ********** غـوغـا شـده واویـلـتـا دورو بـر تـو زخم فراوان خورده بر بال و پر تو از ظـلـم عــدوان در ایـن بــیـابــان شد ارباً اربا تا که جـسم اطـهـر تـو چـشم ترم حـیران بُوَد زین پیکر تو ********** بند چهار ********** برخیز و بین یک دم تو حال مضطرم را در بین نامحرم کشاندی خواهرم را آه ای جـــوانـــان آئــیــد شــتــابــان خـیـمـه رسانـید پـارههای اکـبرم را چـیـدم مـنـظـم آیـههـای کــوثـرم را **شعر از: ناصر زارعی** ***************************************** پخش سبک ۴۴ ( به سبک: حسین جان حُرِّ نالانم) چو میدان میروی اکبر(۲) بــــرای دفــــعـــۀ آخــــر ز پـیـش چـشـم من بگـذر بـبـیـنـم قـدِّ رعـنـایـت (۲) ********** بند دوّم ********* علی ای شبهِ پیغـمـبر (۲) مــزن بــر جــانِ مـن آذر تو بگـشا چشم خود دیگر نگه کن اشک بابایت (۲) **شعر از: ناصر زارعی** ***************************************** پخش سبک ۴۸ (به سبک: به محضرت رسیده عبد پُر از اشتباهی) زِ خیمه میرود به میدان شبیهِ پیمبر(۲) گـلِ ریاضِ فـاطمه سـروِ بوستان حـیدر دعای اهل خیمهها شد در آن لحظه یکسر خدا کند به خیمه رجعت کند بارِ دیگر(۲) ********** بند دوّم ********* خدا کند که اکـبر از جنگِ کـین فاتح آید مگر که وصلِ اکبرم عقده از دل گشاید دعـا کـنم که دست حق یـاری تو نـمایـد خدا کند به خیمه رجعت کند بارِ دیگر(۲) **شعر از: صابر همدانی** ***************************************** پخش سبک ۴۹ (به سبک: رخصتی از راهِ وفا ای عمو جان فدایت) کوکب وقت سحرم اکبر ای اکبر من (۲) رفتی و خون شد جگرم اکبر ای اکبر من بیتو چه آمد به سرم اکبر ای اکبر من از چه خزانی گل من در بهار جوانی (۲) ********** بند دوّم ********* داغ تو آتش زده بر هستیام نازنینم(۲) از غم جانسوز تو بنگر چسان دل غمینم با دل خونین به سر جسم تو مینشیـنم از چه خزانی گل من در بهار جوانی (۲) **شعر از: صابر همدانی** ********** بند سوّم ********* ای مهِ تابندۀ افلاکِ ایمان علی جان (۲) آیـنۀ قـامتِ خـتمِ رسـولان، عـلی جـان کُشته شدی در ره یاری قرآن علی جان بیتو انیسِ محـنم، اکبرم اکبرِ من (۲) ********** بند چهارم ********* از ستم دشمن دون گشتهای ارباً اربا (۲) بر سر جسمت شده یکـباره خم قـدّ بابا عمهات از داغ تو اینسان شده ناشکـیبا لالۀ خونین کـفـنم، اکبرم اکبرِ من (۲) **شعر از: مجرد همدانی**
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر
دلـم تنگ پیمبر بود، پیـغـمـبر شدی اکبر هوای رزم مولا داشتم حـیدر شدی اکبر تو را با خون دل اینسان بزرگت کردهام بابا قدم خم شد شکستم تا کمی اکبر شدی اکبر تو را در اوج خوبیهای دنیا دیدم و حالا تصور میکنم حتی از آن بهتر شدی اکبر به وقت صلح لبریز از کرامت چون حسن بودی زمان جنگ چون عباس جنگاور شدی اکبر قیامت قامتت، خشمت جهنم، خندهات جنت چقدر این روزها در باورم محشر شدی اکبر گلی بودی که بر بال عقابی پَر زدی رفتی ولی با حملۀ سر نیزهها پرپر شدی اکبر علی اکبر به میدان نبرد خویش میرفتی نگاهت میکنم دهها علی اصغر شدی اکبر
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر
ای مـصـحـف پـاره پـارۀ مـن خـورشـیـد و مه و ستـارۀ من آیــات جـدا جـدا ز شـمـشـیــر
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر
ماهم به خون نشست و سرشکم ستاره شد قــرآن آیــه آیـۀ مـن پــاره پــاره شــد داغ رسـول بـود بـه قـلـبـم ز کـودکـی تکـرار آن به داغ جـوانـم دوبـاره شـد با زخم فرق چاک تو و زخم قلب من زخـم درون قـاتـلـت امروز چـاره شد وقتی که آب خـواستی از من نـدادمت آتش بـلـنـد از جـگـر سنگ خـاره شد وقـتـی زبـان خود به دهـانـم گـذاشـتی از هُـرم تـشنگی ت وجودم شراره شد تـنـهـا نـه آه، راه نـگـاه مــرا گـرفـت از دیـده ام گـرفـتـه تــوان نـظـاره شـد هر کس رسید بر تن پاک تو زخم زد همچون ستاره زخم تنت بی شماره شد داغت به دل نشست و سرشکم زدیده ریخت بغضم به سینه ماند و کلامم اشاره شد تیغ سقیفه بود که فرق تو را شکـافت ز آنـجـا ستـم به آل پـیـمـبـر هماره شد «میثم» به خاندان پیمبـر چها گـذشت نه رحم بر جوان و نه بر شیر خواره شد
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر
بنـشیـنم و از سوز جگـر ناله برآرم بر صورت خونین تو صورت بگذارم بردار خدا را سری از خاک و دعا کن تا من به سر کشتۀ تو جـان بسپارم رسم است که بر نعش جوان لاله گذارند من لاله به غـیر از شرر ناله ندارم از بس به تنت زخم روی زخم رسیده ممکن نبود زخـم تنـت را بـشـمارم با یاد لب خشک تو ای نور دو دیده جا دارد اگر بر سر نی اشک ببارم در خیمه زبان تو مکیدم جگرم سوخت بگذار زلب های تو یک بوسه برآرم فـریـاد دلـم سر زند از سینۀ (میثم) گـیـرم که ببـندم لب و فـریـاد نیارم
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر
ماهم فـتاده بر خاک با جسم پاره پاره ای اشک ها بریزید از دیده چون ستاره جزمن که همچو خورشید افروختم دراین دشت کـی پـاره پـاره دیـده انـدام مــاه پــاره ماهم فتاده بر خاک دیدم که خصم ناپاک با تیغ زخم می زد بر زخـم او دوباره در پیش چشم دشمن بر زخمت ای گل من جز اشک نیست مرحم جز آه نیست چاره خـنـدیـد قـاتـل تـو بر اشـک دیـدۀ مـن با آنکه خون بر آمد از قلب سنگ خاره وقـتی لبت مکـیـدم آه از جگـر کشیدم جای نفس برون ریخت از سینه ام شراره ای جای رفته از دست بگشا دو دیده از هم جـانی بـده به بابا حـتّی به یک اشـاره دشمن چـنـین پـسنـدد استاده و بخـنـدد فـرزنـد دیـده بـنـدد بـابـا کـنـد نـظـاره چون ماه نو خمیدم با چشم خویش دیدم خورشید غرقه خون را در یک فلک ستاره دردا که پـیـش رویـم در بـاغ آرزویـم افـتاد بـرگ یـاسـم با زخـم بی شـماره جـسم عزیز جـانم چون دامن زره شد از زخـم هـر پیـاده از تیغ هر سـواره افتاده جسم صد چاک جان حسین بر خاک میثم بر آن تن پاک خون گریه کن هماره
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر
ای علی جان چه شده؛ قامت تو تا خورده نـازنـیـنـم چـقـدَر بر بـدنت پـا خورده روی جسمت چقدَر تیر و سنان می بینم اینـهـمه زخـمِ گِران بر دل بابا خورده تا جـوابم نـدهی، دشـمنِ من می خـنـدد به تو شمشیر، به من تیرِ تماشا خورده چه دگرگون شده این چهرۀ پیغمبری اَت چشم زخمی است که بر یوسف لیلا خورده اربـاً اربای همه لـشگـرِ خود را دیـدم چه بلائیست که بر این قدِ رعنا خورده زرِهَـت با بـدنِ پـاره گِـره خورده بهم همه ارکـان تـنت نیـز به یغـما خورده آه، آیـا بـدنـی خُـردتـر از این می شد؟ دنده هایت چـقـدَر ای پسرم جا خورده عـمـه اَت آمــده تـا زنــده بــمــانـم امـا با فـراق تو دگر، رفـتـنم امضا خورده جگرم سوخت علی جان، دل من ریخت بهم این جگرخواریِ داغت، جگرم را خورده همچو مادر، پسرم سینه شکسته شده ای باز انـگـار لگـد پهـلوی زهـرا خورده بردنِ جسم تو تا خـیـمه که تنهـا نشود قـوَتـم رفت ز زانو، کـمـرم تا خورده
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر
شـکـر خـدا زره ز تـنت در نـیامده با چنگ گـرگ پیرهـنت در نـیامده یک دشت اکبر و پدری پیر و یک عبا حـتـی ز عـهـدۀ کـفـنـت در نـیـامده دارم ز روی خاک جگر جمع میکنم این چند نـیـزه از بـدنت در نیـامده با یک فزع محاسن بابا خضاب شد حرفی زدست و پا زدنت در نیامده برخـیز جـانم آمده از گـریه بر لـبم مـدیـون گـیـسوی پـریـشان زیـنـبـم
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر
از سـيـنـه اگـر چه میكـشم آه برو حـالا كه شـدي تـشنـۀ اين راه بـرو بابا به فـداي تو چه مـردي شـدهاي قـدري پــســرم مـقــابـلــم راه بـرو
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر
عـاقبت جان من از سینه به در میآید بسکه از جوشن تو پـاره جگـر میآید وضـع زخـم سر تو دیـدم و گـفتم تنها این چـنین زخـم عـمیـقی ز تبر میآید
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر
به خـدا هیچ کـسی مثل تو اکـبر نشده پـسرم هیچ کسی مثـل تو بـیپـر نشده رفتنت ولولهای در حرم انداخته است عمهات هیچ کجا اینهمه مضطر نشده ارباً اربا شدهای سرو صنوبر، به خدا بـدن هیـچ کـسـی مثـل تو پـرپـر نشده بعـد تو خاک دو عـالم به سر این دنیا پـسـرم دیـدۀ من غـیـر غـمت تر نشده خیز و یک جنگ نمایان دگر کن پسرم تا پدر دست خوش خـندۀ لـشگـر نشده غـیـرت هـاشمیت را به همه ثابت کن تا که دست احـدی راهی معـجـر نشده تکههای بدنت را که در اینجا پخش است پیش هم چیدم و افسوس که پیکر نشده
: امتیاز
|
شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
بی عصا آمد عصایش را زمین انداخـتند پیش چشمش مصطفایش را زمین انداختند حل مشکلهای هر پیری جوانش میشود آه این مشکـل گشایش را زمین انداخـتـند بار دیگر بین کوچه پهلوی زهرا شکست بار دیگر مجـتـبـایـش را زمین انداخـتـند دست بر روی محاسن داشت مشغول دعا احـتـرام ربّــنـایـش را زمیـن انـداخـتـنـد این علی اکبر دگر صدها علی اصغر است تـکّـۀ آیـیـنـههـایـش را زمیـن انـداخـتـنـد بود آویـزان مرکـب نـای افـتـادن نداشت با کـمـر افتاد و پـایـش را زمین انداختند نـوبـت کـار جـوانـان بـنـی هـاشـم شـد و پیش بـابـایش عـبـایـش را زمین انداختند چند عضو پیکرش را از زمین برداشتند چند قـسمت از تـنـش را چند جا انداختند
: امتیاز
|
شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
سخت است ببیند پدری کُـشته پسر را اینگونه کند خـم پـسری پشت پـدر را سخت است که بییـار بماند دم پیـری آن ریش سفیدی که ز کف داده ثمر را بر نیزه غربت زده تکیه، پسرش رفت این مرد حسین است که انداخت سپر را دنبال علی رفت محاسن به کـفش بود حس کرد به برگ گل خود سوز خطر را گم کرد رکاب این پدر پـیر و جوانش با رفـتـن خود برد ز او نور بصر را ای کاش بگـوید سخـنی با پدر خویش شاید که بگـیرد کمی از سوز جگر را وای از دل ارباب که جان داد همین دید سر نیزه بیرون زده از پشت کـمر را پهلـوی شکـسته شـدهاش کرد تـداعـی یـاد لـگـد و مـادر و سنـگـیـنـی در را ای وای پدر مُرد کـنار پسرش، کـاش شخـصی برساند به ابالـفضل خـبر را در هـلـهـلـۀ چـشم سفـیـدان نظر تنگ سخت است ببیند پدری کـشته پسر را
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر
چقدر پشت سرت نغـمـۀ یا رب کردم روزها را به تماشای قـدت شب کردم به قد و قـامت و قد قـامت زیبات قسم عـدّهای را بـه اذان تـو مـقـرّب کـردم هر زمانی که سوار آمدی از راه علی من تماشای نبی بر روی مرکب کردم از لبت آتش هـجـران به زبـانـم افـتـاد دورتر میشدی آنقدر که من تب کردم حرم از طرز وداع تو اسارت فهـمـید گریهها بود که بر غربت زینب کردم هرچه کردم دگـر انگـار پیمـبر نشدی در عـبا جسم تو را هر چه مرتب کردم
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
ای اکـبـرم که ثـانی روی پـیــمــبـری آیـیــنـۀ مـحـمـد و بـازوی حــیــدری! ای بهـتـرین مـحـدثِ شبـهـای حـادثـه !لب باز کن که شمس و قمر هست مشتری! لیلا، تب تو را به جگـر داشت یوسفـم داغ است در هـوای تو بـازار دلـبری قربان لحن پرسشیات ای عصای دست! "این راه؛ بر حق است..." خودت مطمئن تری! ای اولین شـهـیـد بنی هـاشـم! الـسـّلام ای شهد تـازهای که رسیـده و نـوبری چندیست رازهای مگو در زبانم است گاهـی بـهـانـۀ بـغـلت ورد جـانم است لب باز کن...زبان به زبان گوش کن مرا سیـراب از مـعـارف آغـوش کـن مرا باور کن از تو تشنه ترم جان من!علی! خـاتـم بنـوش...آه! سلیمانِ من! عـلی! آرامـتـر بـرو...کـه به دنـیـای بعـد تو " اُفٍّ لـکِ " بگـویم از ایـنجـای بعد تو یا ایـهـا الـعـزیـزِ دلِ مـضـطـرِ حسین یا ایـهـاالـمـزمّـلِ خـون پـیـکـرِ حـسین از بـیـن تیـغ هـلـهـلـهها رهـسپـار شو ای جـان زخـم خوردۀ خاکستر حسین هرجا نگـاه میکـنم از تو نشانه ایست هـستی و نـیـستی! نفـسِ آخـرِ حسیـن! یک لحظه چشم باز کن ای رودِ جاریام ای چـشمۀ جـگـر...علیِ اکـبـرِ حسین لختی بخـنـد و لختۀ لب را جـواب کن با بوسهای محاسن من را خضاب کن تـسبـیـحِ دانـه دانـۀ من! جـانِ بر لـبـم! ای رازِ سر به مهرِ نفـسهای زیـنـبم! عون و محمد ش تویی و عشق بیحدش اصلا عجـیب نیست اگر بشکـند قدش آییـنه کـاری است سـراپـای قـتـلـگـاه! دستِ عبا به دست بنی هاشم است...آه
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
خَلق و خُلق نبوی سیرت پیـغـمبر داشت اربـاً اربـا بـدنی در وسط محـشر داشت قـرة العـیـن حرم بود و حـرم دیـد عـلـی به تن پارۀ خود صفحهای از خنجر داشت
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر
سوی میدان رفتنت اصرار میخواهد مگر؟ شوق چشمت از پدر انکار میخواهد مگر؟ دورۀ تحصیـلیت در مکـتـب عـباس بود با وجودت لشگرم سردار میخواهد مگر؟ اکـبـرم پـشت و پـنـاه تو دعـای عـمـهات اکــبـرم نـام قـشـنـگ تـو نـوای عـمـهات در کشاکشهای جنگیدن صدایت قـطع شد سـنگ آمـد نـالـۀ یـا ربـنـایـت قـطـع شـد جـرم تـو حُـب یـدالله اسـت مـثـل مـادرم سیـنـه و بـازوی تو بشکـست مثل مادرم
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
بین هـمـهـمـه به لشگـر کـفّـار آمده بر جـنگ کـوفه احـمد مخـتـار آمده انگار این جـمالِ جمیل پیـمبر است یا حـیـدر است اینکه به پیکـار آمده تا نام خویش را به رجز گفت با سپاه در جبهه پیک خوش خبر انگار آمده نامش علی است، پس به قتالش همه به پیش غـافـل از اینکه حـیـدر کـرّار آمـده دوری زد و به لشگر کفار حمله بُرد چه نعـش ها که روی هم انبار آمده دیدند که حریف قـتـالـش نمیشـوند گـفـتـنـد وقـت حـیـلـۀ پـیـکـار آمـده در این قتال حیلۀ کوفی محاصره است بـد فــتـنـهای ز دشـمـن قــدّار آمـده یوسف کُشان دوباره چرا چاه میکَنَند انـگـار جـنـس تـازه به بـازار آمـده دیگر نشد شجاعت خود را نشان دهد از بس در این مـقـاتـله کـفـتـار آمده آمـیـخـتـه زره به تن پـاره پـارهاش چندین سنان و نیزه به یک کار آمده حالا صدای اکـبر لیلا رسـد بگوش بـابـا بـیـا کـه لـحــظـۀ دیــدار آمـده این نعش قطعه قطعه که ببینی جوان تست با من پیـمـبـر است به گـفـتـار آمده کام مرا به جـام بهـشتـی کـند خنک وقـت وصـال حـضـرت دادار آمـده صورت نمانده تا که پدر بوسهای زند ایـنجـا صـدای خـنـدۀ حُـضّـار آمـده بِین صدای هـلهلهها نـالـهای رسیـد این زینب است لطمه به رخسار آمده برخـیـز زیـنـبم؛ که بَرَد جـسم اکـبـرم عـبـاس بـا دو دیـدۀ خــونـبـار آمـده
: امتیاز
|